تا حالا شده با خودمون فکر کنیم که توی زندگیمون چقدر اهل فداکاری هستیم چقدر حاضریم از خواسته هایمان در جهت کمک به دیگران بگذریم آیا شده یه روز سرد زمستون دست توی جیبمون کنیم و تمام موجودیمون رو به یک بی خانمان بدیم که بتونه یک چای و غذای گرم برای خودش فراهم کنه بعد خودمون با پای پیاده از اون سر شهر به خونه برگردیم؟ اگه این فداکاری مادی نباشه چی اگه گذشتن از جان و آبرو باشه چی بازم مرد عملیم؟ یاد داستان قدیمی بانو گادایوا افتادم جریانش رو فکر کنم خونده باشید چیزی تو ذهنتون هست؟ خب اگه یادتون نیست زیاد با خودتون کلنجار نرید براتون تعریف میکنم : همسر دوک کاونتری انگلیس خانمی خیلی محبوب و محترم بود. وقتی ظلم شوهر و
مالیات سنگینی که باعث بدبختی مردم شده بود، را مشاهده کرد، به شوهرش اصرار
زیادی کرد که مالیات رو کم کند ولی شوهر وی از این کار سرباز میزد.
بالاخره شوهرش یه شرط گذاشت، گفت اگر برهنه دور تا دور شهر بگردی من
مالیات رو کم می کنم. گودیوا قبول کرد.
این خبر در شهر پیچید،
گودیوا سوار یک اسب در حالی که همه پوشش بدنش موهای ریخته شده روی سینهاش
بود در شهر چرخید، ولی مردم شهر به احترام این زن آن روز، هیچکدام از خانه
بیرون نیامدند و تمام درها و پنجرهها رو هم بستند.
کدوم از ما حاضره فداکاریهایی از این دست بکنه اولویت های ما توی زندگی کدومه وقتی صفحه روزنامه ها و سایت های خبری رو مرور میکنم چیزهایی میبینم و می شنوم که زمین تا آسمون با این داستانها فرق داره یعنی ما به کجا داریم میریم؟
راه همون راهه ما عوض شدیم


واسه فداکاری باید خیلی گذشت داشت
فداکاری کار اسونی نیست
سلام
همین طوره خیلیها ادعا میکنن ولی در عمل...
کجایند ان پترس ها و ریز علی ها و فردین ها...که ناکس کس نمیگردد بدین بالانشینیها...
البته فردین در اشعار کلوچه الشعرابیشتر نماد لوتی و غیرتی بودنه ...
اگه بریم توو عمق جامعه هنوزم هست فداکاری و فداکارها ولی دل بزرگی میخاد واقعا...
بقول شاعر فداکاری رو از مادری بیاموز ک دید گوشت توو قابلمه خیلی کمه نشست توو اشپزخونه همشو خورد گفت اگه بچه ها ببینن دعواشون میشه..
کجایند ان پترس ها و ریز علی ها و فردین ها...که ناکس کس نمیگردد بدین بالانشینیها...
البته فردین در اشعار کلوچه الشعرابیشتر نماد لوتی و غیرتی بودنه ...
اگه بریم توو عمق جامعه هنوزم هست فداکاری و فداکارها ولی دل بزرگی میخاد واقعا...
بقول شاعر فداکاری رو از مادری بیاموز ک دید گوشت توو قابلمه خیلی کمه نشست توو اشپزخونه همشو خورد گفت اگه بچه ها ببینن دعواشون میشه..
سلام بانو

عجب مادری

از دست تو کلوچه
فداکاری بقیه مثل این مادر نباشه صلوات
سلام
چرا جای دور میری مگه همین چند وقت پیش شهدای غواص رو به وطن نیاوردن مگه هر از گاهی شهدای مفقود الاثر رو تو شهر های مختلف به خاک نمیسپارن خب اینا که واسه سی سال پیش بوده ما راهمون رو درست میریم هنوز هم هستند کسانی که بخاطر نجات دیگران جونشون رو فدا میکنند هیم دو سه روز پیش یکیشون رو توی شهر ایذه تشییع کردن البته نتونستم اخبار رو ببینم که بفهمم ماجرا چی بوده فقط متوجه شدم قضیه فداکاری بوده کار سختیه ولی اگه خوب دقت کنیم افراد فداکار زیادی رو میشه دور وبرمون پیدا کنیم اول از همه والدینمون یکم هم میشه خوشبینانه به دنیای اطرافمون نگاه کنیم
یا پسر جوونی که برای محافظت از خانمی که مزاحمش شده بودن جونشو فدا کرداینو با چشم خودم دیدم که چطور چاقو خورد
اتشنشانی که برای نجات جون همکارش کشته شد اینم یکی از فامیلامون بود تو ولایت کوچیک ما این اتفاقا افتاده خوب بگردی جاهای دیگه هم میشه پیداشون کرد
سلام خورشید بانو
در جنگ دو شاه همیشه سربازها فدا میشن و البته که از جون مایه میزارن و فداکاری میکنن قضیه این سربازها به عوامی برمیگرده که همه جور حاضرن برای جان و مال و ناموسشون فداکاری کنن اما من نگاهم به خواصیه که قدر این فداکاری ها رو نمیدونن و راه تهییج دیگران رو خوب بلدن میدونن چطور باید از آب گل آلود ماهی گرفت کسانی که تمام اتفاقات خوب رو به نفع خودشون تفسیر و مصادره میکنن.
از نوشته ات فقط میشه به عوام رسید نه خواص راستش من هیچ اثری از اونا ندیدم
هیچ گردن کلفتی مالشو به یه فقیر نمیده فقط فقرا هستن که به هم کمک می کنند این تو زندگیم بهم ثابت شده سر مریضی همسرم خیلی چیزا فهمیدم کسی بهمون پول قرض داد که به نون شبش محتاج بود البته ازش نگرفتم ولی معرفتشو اینجوری ثابت کرد و تا آخر عمر مدیونشم
برعکس گردن کلفتایی که اونقدر مالشون زیادیه که نمیدونن چیکارش کنند تلفنم جواب ندادن که مبادا خورشید ازشون پول بخواد قرض بگیره حالا فکر کن اون گردن کلفتای خیلی خاص از بدبختی ملت ککشون نمی گزه چه برسه بخوان فداکاری کنند
خورشید مشکل ما اینه که نمیتونیم راحت از خواص انتقاد کنیم پول دارن زور دارن و هزار جور دردسر دیگه با بقیه حرفت هم در خصوص بخشنده تر بودن کسایی که خودشون محتاج ترن موافقم