چه سکوتی تمام دنیا را فرا می گرفت اگــــــــر : هر کس به اندازه ی صداقتش حرف میزد ...!
درباره من
خیر و شرّ،
خوبی و بدی، در این جهان را.
در ورای هر کاری،
هر فریادی،
هر سخنی،
پیچیدگی بسیاری وجود دارد
که درک آنها مشکل است
به این علّت است که هرگز نباید سطحی بیاندیشیم و دیگران را بدون آن که ابتدا آنها را درک کرده باشیم،
محلّ داوری خود قرار دهیم.
کسی که مایل است صورت حساب را پرداخت کند،
بدان علّت نیست که جیبی مملو از پول دارد،
بلکه دوستی و رفاقت را بیش از پول ارج مینهد.
کسانی که در محلّ کار،
ابتکار عمل را به دست میگیرند،
نه بدان علّت است که احمقند
بلکه چون مفهوم مسئولیت را نیک میدانند!
کسانی که بعد از هر جنگ و دعوایی،
زبان به پوزش باز میکنند
و از در اعتذار وارد میشوند،
نه بدان علّت است که خود را مدیون شما میدانند؛
بلکه از آن روی است که شما را دوست واقعی خود میدانندوبیشترازهرکسی دوستتان دارند.
کسانی که برای شما متنی را میفرستند،
نه بدان سبب است که کار بهتری ندارند که انجام دهند،
بلکه از آن روی است که مهر شما را در دل و جان دارند!
روزی، همۀ ما از یکدیگر جدا خواهیم شد!
دلمان برای گفتگوهای خویش دربارۀ همه چیز و هیچ چیز تنگ خواهد شد!
رؤیاهای خویش را به یاد خواهیم آورد.
روزها و ماهها و سالها از پی هم خواهد گذشت
تا بدانجا که دیگر هیچ تماسی برقرار نخواهد بود.
یک روز فرزندان ما نگاهی به این عکسهای ما خواهند افکند و خواهند پرسید:
"اینها چه کسانند؟"
و ما با اشکی پنهان،
در چشم لبخندی خواهیم زد
زیرا سخنی بس مؤثّر قلب ما را متأثّر میسازد؛ پس خواهیم گفت:
"اینها همان کسانند
که من بهترین روزهای زندگیام را با
آنها گذراندهام.
ادامه...