ASMANI
چه سکوتی تمام دنیا را فرا می گرفت اگــــــــر : هر کس به اندازه ی صداقتش حرف میزد ...!
ASMANI
چه سکوتی تمام دنیا را فرا می گرفت اگــــــــر : هر کس به اندازه ی صداقتش حرف میزد ...!درباره من
خیر و شرّ،
خوبی و بدی، در این جهان را.
در ورای هر کاری،
هر فریادی،
هر سخنی،
پیچیدگی بسیاری وجود دارد
که درک آنها مشکل است
به این علّت است که هرگز نباید سطحی بیاندیشیم و دیگران را بدون آن که ابتدا آنها را درک کرده باشیم،
محلّ داوری خود قرار دهیم.
کسی که مایل است صورت حساب را پرداخت کند،
بدان علّت نیست که جیبی مملو از پول دارد،
بلکه دوستی و رفاقت را بیش از پول ارج می‌نهد.
کسانی که در محلّ کار،
ابتکار عمل را به دست میگیرند،
نه بدان علّت است که احمقند
بلکه چون مفهوم مسئولیت را نیک می‌دانند!
کسانی که بعد از هر جنگ و دعوایی،
زبان به پوزش باز میکنند
و از در اعتذار وارد می‌شوند،
نه بدان علّت است که خود را مدیون شما می‌دانند؛
بلکه از آن روی است که شما را دوست واقعی خود می‌دانندوبیشترازهرکسی دوستتان دارند.
کسانی که برای شما متنی را می‌فرستند،
نه بدان سبب است که کار بهتری ندارند که انجام دهند،
بلکه از آن روی است که مهر شما را در دل و جان دارند!
روزی، همۀ ما از یکدیگر جدا خواهیم شد!
دلمان برای گفتگوهای خویش دربارۀ همه چیز و هیچ چیز تنگ خواهد شد!
رؤیاهای خویش را به یاد خواهیم آورد.
روزها و ماه‌ها و سالها از پی هم خواهد گذشت
تا بدانجا که دیگر هیچ تماسی برقرار نخواهد بود.
یک روز فرزندان ما نگاهی به این عکس‌های ما خواهند افکند و خواهند پرسید:
"اینها چه کسانند؟"
و ما با اشکی پنهان،
در چشم لبخندی خواهیم زد
زیرا سخنی بس مؤثّر قلب ما را متأثّر میسازد؛ پس خواهیم گفت:
"اینها همان کسانند
که من بهترین روزهای زندگی‌ام را با
آنها گذرانده‌ام.
ادامه...
من می خواهم
«در پایان ما سخنان دشمنان را بیاد نخواهیم داشت اما سکوت دوستان را فراموش نخواهیم کرد.»
مارتین لوتر کینگ
گفتن بعضی از حرفها در حکم زبان سرخه که سر سبز رو بر باد میده اما نگفتن اونها هم مثل یک بغض مثل چنگی که گلو رو فشار میده امان رو از آدم میگیره
این روزها در اطرافمون کارها و بحث هایی به وجود میاد که کم کم داره سیاهی کمبود اکسیژن رو به چهرمون میاره
من میخواهم
من میخواهم
من میخواهم
همه جای زندگی ام پر شذه از من میخواهم هایی که به عمل نمی رسند و شاید حتی به زبان
من میخواهم فکر کنم من میخواهم بنویسم من میخواهم فریاد بزنم
یاد کارو می افتم که گفته بود
من باید آنچه را احساس میکنم بنویسم....ومینویسم!
ولی تو ای پاسدار جهالت!....اگر میخواهی دهان فریاد مرا قفل کنی؟ .....قفل کن!....اما ...
فراموش مکن....همان انسانی که دیروز ندانسته ،برای تو قفل میساخت !....امروز دانسته کلیدش را برای من میسازد!....
الان حس یک محجور را دارم یک صغیر غیر ممیز و یا شاید با تخفیف یک صغیر ممیز که بجایم
فکر میکنند
تصمیم میگیرند
و عمل میکنند
...
زبان بر کام بگیر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پ ن :کسی را محجور می گویند که از پاره ای تصرفات حقوقی منع شده است یعنی فاقد «اهلیت استیفاء » است
پ ن:صغیر غیر ممیز: شخص نابالغی که دارای قوه درک و تمیز نیست، زشت را از زیبا و سود را از زیان تشخیص نمی دهد
پ ن:صغیر ممیز: صغیری است که دارای قوه درک و تمیز نسبی است
هییی خدا امان از حرفهای نگفته نگفتنش بماند بدبختی اینه که تو دلم هم سانسورشون میکنم دارم خفه میشم نمونش همون زورگویی مربوط به چادر ... وقتی بهش فکر میکنم به دستگاه اکسیژن احتیاج پیدا میکنم تنها زبان سرخی که سر سبز رو به باد نمیده زبان دیوونه هاست با تمام وجودم آرزو میکنم فیوز بسوزونم ولی حیف که نمیشه
راستی اهلیت استیفاء دقیقا یعنی چی ؟
بدترین درد درد خود سانسوریه
خورشید هر انسانی که به دنیا میاد دارای اهلیت تمتع یعنی میتونه صاحب حق بشه مثل اینکه میتونی مالی رو به اسمش کنی ولی تا زمانی که به سن قانونی نرسه نمیتونه از اون مال شخصاً استفاده کنه که اصطلاحا میگن اهلیت استیفاء نداره
سلام
کلا همه رو از نظر عقلی صغیر و فقیر و حقیر فرض کردی ها !
نمیخوای بقیه ی کلملتتو توضیح بدی ؟!
مثلا میخواهم رو برای من معنی کن !
با این به شدت موافقم :
«در پایان ما سخنان دشمنان را بیاد نخواهیم داشت اما سکوت دوستان را فراموش نخواهیم کرد.»
تو روح هر چی دوست ِ مسکوته !!!
پوف!
-----------
خورشید بانو سلام .
ببخشید توی پست قبلی سلامتون ندیده بودم که جواب بدم .
شرمندگی و عذر تقصیر منو پذیرا باشید لطفا
این میخواهم از آن میخواهم هایست که در برابرش اقلیتی قد علم میکنند چون ما عوام هستیم و فکرمان کوته...
از اینکه بعضی کلمات رو معنی کردم عذر میخوام ولی از لحاظ حقوقی همین کلمات به ظاهر آشنا اگر حاشیه هایش را ندانی چنان واقعیتی را وارانه میکنند که به ناگه عالم به علمی(وکیلی دانا)، قادر به عملی (قاضی نادان)را وادار به صدور احکامی وارانه می نماید
اوه اوه !
علیرضا !
کتاب قورت دادی؟!
وارانه ات منو کشته !
منظورت همون وارونه ی ما عوامه دیگه ؟!
نگو که حقوق خوندی یا داری میخونی
سلام ترانه گلی وعلیرضا خان ( علیرضا وقتی بهت میگم علیرضا خان یاد یه شعر می افتم که برا پارسا میخونم کلی خندم میگیره ) اگه دوست داشتی بشنوی بگو تا واست بخونم البته اینو مامانت وقتی پنج سالت بود باید برات میخوند
چطوری میشه عکس ذخیره شده تو کامپیوتر رو تو وبلاگ گذاشت ؟ جریان این سایت پیکو فایل چیه ؟ وارد سایتش که میشم فعال نیست
سلام بهتره شعر رو واسم بخونی نشنیدمش
سخته نه؟ خودم هم یه مدت گیج زدم تا یاد گرفتم
برای گذاشتن عکس هم باید وارد پیکو بشی و فایل رو از کامپیوترت به اونجا آپلود کنی بعد هم آدرسشو ذخیره کنی و داخل وبلاگت موقع انتشار مطلب با انتخاب آیکون درج/ویرایش تصویر و در قسمتی که مشخص شده انتقال بدی
خخخ سلام....سلام.....بازم سلام......آسمونی عزیز وای که این پستت منو کشته....چقدم کلمات قلمبه سلمبه
اما 
مهم اینه که قشنگه
واینکه واااااااااای من یادم رفته بود واستون آدرس بزارم
اماخب اکشال نداره....ماهیو هروقت از آب بگیری تازس
البته میام وبتو یه دعوت رسمیم ازتو میکنم
خب بیای هاااااااا منتظرم......
خورشیدجوووونم سلام عزیزم توهم بیا گلم منتظرتم
راستی آسمونی گلو شیرینی یادت نره
سلام خانم گل چه عجب اومدی منو خورشید کلی به اینکه دعوت کردی یادت رفت آدرس بزاری خندیدیم سوژه شدی رفت
با خورشید قرار حمله گذاشتیم
سلام ببخشی آدرس وبم بخاطر گذاشتن یه نقطه اشتباه شده.....درستش اینه sayeroshan67.blogfa.com
مرسی خانم گل میااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
حملهههههههههههههههههههههههههههه
دوباره سلام راستی زهره ادرس وبلاگش رو برام گذاشته http://sayeroshan.67.blogfa.com/
اینم شعر علیرضا خان قندی
اسبتو کجا می بندی
زیر درخت نرگس داغتو نبینم هرگز
علیرضا فکر کن یه پچه پنج ساله تپلی تصورت کردم
http://sayeroshan67.blogfa.com
زهره یا آدرس نمیده وقتی هم میخواد ادرس بده اشتباه میده که مهموناش گم بشن
ادرس دقیق وبلاگ زهره رو گذاشتم بریم منفجرش کنیم تا احساس تنهایی نکنه
ممنون خورشید آماده حمله هستم
خخخخخ تخریب چیای عزیزم سلااااام....
بابا ایوووووول دارین بخداااااااا
ترکشای انفجارتونبه دماوندو فاطمه ومسعودم رسیده.....اوناهم اومدن ترکوندن اساسی
مرسی دوستان
اندک اندک جمع مستان میرسد......واااااااای آسمونی....خورشید عجب ترکوندینااااااااا
بیام ببینم جدیداً چه خبر شده
آسمونی کجایین بیاین دیگه......بچه ها اومدن.....واااای خداجووونم شکرت....نظرات همه ی پستامو فعال کردم
سلام
سلام خورشید بانو نازنین
علیرضا جرات داری یه بار دیگه واسه اسم من شعر بساز !!!
اه ! حقوق
یعنی اسمش که میاد نابود میشم . از بس واسش حرص خوردم
خوندم این کتابه رو ! اصلا هم خنک نشدم . بیشتر عصبانی شدم !
جات خالی !
امشب اینقدر اعصابم از اون بیشعورهایی که گفتم خرده که نمیتونم جلوی خندمو بگیرم
ترانه خود به خود واست شعر درست میشه نه که خودت ترانه ای
حالا بزار لبخندمون دوباره راه بیفته به بچه ها میگم واست شعرای خوشگل درست کنن
حقوق هم حرص خوردن نداره سر ماه میریزن حسابت
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااام
به به سلام ببین کی اومده
این همه راه با رایتل اومدی 
سلام آسمونی چه عجب ...رسیدن بخیر...دیشب جات خالی بود....بچه ها اومده بودن ....خیلی باحال بود
سلام نمیدونستم دیشب بچه ها جمع میشن
سلام
اگه میریختن که من اینهمه حرصشو نمیخوردم !
میگم این لبخندتون شبکه اجتماعی بود ؟!
مگه به روز کردن چقدر طول میکشه ؟؟؟
خانوم گل بدجوری داره حرص میخوره ها !
این کد امنیتیت خیلی شکاکه ها ! یه چیزی بهش بگو ! حرف خودشم قبول نداره
سلام
کد امنیتیم رو اعصاب بازی میکنه
ان شاالله این حقوق تو رو هم بریزن
مثل این شبکه های اجتماعی که روزی هزار تا پست میزارن نبود روزی یک دونه پست با موضوعات امیدوار کننده یا مطالب آموزنده اونم به ضمیمه یک عکس با کیفیت که باید به تایید مدیر سایت میرسید و بعد منتشر میشد البته بچه ها زیر پست ها کلی کامنت میزاشتن مورد داشتیم به بالای دوهزار کامنت رسیده(مسعود)
کد امنیتی ..... است واسه بلاگفا که خوبه اعدادش معلومه این بلاگ اسکای خودمون که کشته منو ده بار واسه یه کامنتی عدد نوشتم اشتباه بود اصلا از خیر کامنته گذشتم
فقط اومدم بهت یادآوری کنم چوب بلوط
ای بابا مارو ببین دل به کیاخوش کردیم.....کوووووووجایین خب.....بابا دمتووون داااااغ.....ایشالا که بسوزه دمتون اگه نیاین.....ایشالا که دون دون موهای سرت بریزه آسمونی....بعد بگردی دنبال کلینیک کاشت مو.....حالا هی نیاین تامنم هی دعاگوتون باشم...
مژده ....مژده....مژده
لبخندزندگی داره دوباره میخنده.....اونم چه خنده ی خشگلی.....باید مژدگونی بدی آسمونی
سلام رفتم دیدم
ولی همه تاریخ ها مال سال 92 
علیرضا چرا کد امنیتی وبلاگت اینقد رو اعصابه نمی شه یه کاریش کرد
خورشید این رو دیدگاهو بدون کد امنیتی ارسال کردی؟
روی فارسی و انگلیسی بودن کیبوردت توجه کن
تقصیر من نیست خود blogsky برای جلوگیری از spam این کد رو گذاشته
شش کیلومتر کامنت نوشتم که یه سوال مهم ازت بپرسم این کد امنیتی مثل همیشه رفت رو اعصاب پشیمون شدم از پرسیدنش مرگ بر کد امنیتی مرگ بر کد امنیتی مرگ بر کد امنیتی
بعد واسه اون فسقل کامنت هیچ مشکلی نبود در ضمن میای خونه مردم شیطونی نکن صاحبخونه چوب بلوط زاگرسی داره 
خورشید وقتی مسلح میای کد رو قبول نمیکنه
نوشته رو کپی کن
سلام
هورااااااا
ممنون ممنون ممنون ممنون ممنون ممنون یه دنیا
خوشحال شدم ها ! حسابی!
یه لبخند گــَـل ِ گشاد که تا بناگوشم رسید این شکلی --->
راستی گفتم ممنون ؟! گفتم ؟! هوم ؟!
سلام خواهش میکنم البته الان دارم توش گیج میزنم روششو بلد نیستم باید کمی کار کنم تا بفهمم چی به چیه
دیدی کاری نداشت ؟!
راحتههههههههههه
تو میتونییییییییی
بازم ممنون
نوشته رو کپی کن یعنی چی اونوقت؟ علیرضا خوب میدونی من بعضی موقع حسابی دوگوله خاموش میشم منظور ها رو نمیگیرم مخصوصا الان که همسری کارش عوض شده و از ما دوره و من و پارسا قیافه هامون از شدت دلتنگی مثل این شکلکه شده
ببخشید خورشید منظورم این بود وقتی یه نوشته توی یه دیدگاه مینویسی کپیش کن تا اگر یه موقع ارسال نشد بتونی قسمت نظرات رو ببندی دوباره امتحان کنی عصبانی نشو
آسمونی کوووووجایین شماها آخه......دیربرسین بهتون نه کیک میدم نه شربت نه درو روتون باز میکن....گفته باشم
سلام چه خبره کجا کیک میدن ؟ تو لبخند؟
سلااااام آسمونی......یهویی دلم واست تنگ شد...گفتم بیام اینجا.....خوبی
به به سلام خانم گل عزیزم خوش اومدی مرررررررررررررررررررسی
خییییییییییییییییییلی زیبا تشکر
ممنون هستی جان خوش اومدی
سلام علیرضا من اومدممطلب جدید بخونم ولی باز تنبلی کردی مطلب جدید نذاشتی آخه چرا؟؟
سلام ممنون خورشید که اومدی
بزودی... فعلا کمی تلخم
سلام وقتتون بخیر دوست خوبم مطلبتون رو خوندم ولی انقدر تودار و مبهم بود که فک کنم باید بارهابخونمش تا نظرمو بگم...لینکت میکنم موفق باشی
سلام ممنون
سلام
چرا تلخی ؟!
سلام
سلام خوبی
نظرتو در مورد عشق ونفرت نگفتی.بنظرت آدم خوبه انقد عاشق بشه که بعدش متنفر بشه؟بعد نوشتن این,یکی بهم گفت ادم اگر عاشق واقعی باشه هر بلایی سرش بیاد هیچوقت متنفر نمیشه.
سلام
عشق اندازه خودشو داره من کمی عاشق و زیاد عاشق رو نمیفهمم کی تونسته تا حالا براش درجه بزاره مثلا از یک تا ده بهش نمره بده اون چیزی رو هم که بتونی بهش نمره بدی عشق نیست. اون کسی هم که اون حرفو زده مقیاس خودشو تعریف کرده. عیار خودت رو بسنج بقیه رو ول کن/ موفق باشی
عشق از نظر هرکسی یه طوره.اینجا من فقط بحث اون دوست رو کردم.
در مورد عیار خودمم تا حالا فکر نکردم.ولی اگه من جای این دوستم بودم بقول شکسپیر که گغته：عشقت را رها کن تا برود اگر برگشت مال توست اگر برنگشت پس همان بهتر که رفت.ولش میکردم تا بره آدمی که اول وابسته ات کرد بعد رهات کرد باید دیگه از ذهنت محوش کنی.مرسی
اینم خوبه
سلام.
با خوندن جمله لوترکینگ اول پستت این جمله از لوئیس بونوئل یادم اومد:
هر فردی ، بهترین هم که باشد
اگر زمانی که باید باشد ، نباشد
همان بهتر که نباشد.
سلام
فکر کنم یه جورایی از روی دست هم تقلب کردن
جمله جالبی بود دست لوئیس بونوئل درد نکنه غیر فیلم ساختن کارهای دیگه ای هم بلد بود بکنه